مناجات ایام فاطمیه با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
ز غم رها شدهام از به غـم دچار شدن مرا به هوش بیاور در این خمار شدن ببـنـد پـای مـرا هرکجا که میخـواهی گـریز نیـست مرا پـای تو شکـار شدن رعیّت در این خـانـهام خـدا را شـکــر گرفتم آبـرویم را ز جـیـرهخـوار شـدن مرا ز گریه نگیر اشک اعتبار من است که شرط نوکریام هست کهنهکار شدن نشد به پات بیـفـتـم نگـار خـیـمهنـشـین به دامن تو رسـیـدم از این غـبار شدن قــرار بـود بـیــایـی قــرار مـن بـاشـی گـذشت عـمـر من آقا به بـیـقـرار شدن تـصـدق ســر زهــرا دل مـرا نـشـکـن بگـیـر دست مـرا وقـت بیعـیـار شدن دعـای مـادرمـان را خـدا به خـیر کـند چه التماس عجیبی است بیمـزار شدن چه سخت بوده گـرفـته انار بر مسمار چه سخت بوده معطل در آن شیار شدن به قامت گل حـیـدر لباس گـلـدار است فـتـاده بر سـر او فـکـر نـونـوار شـدن شبیه محـسـنـش آتش کـنار در خـوابید ولی نـداشـت غـم او سـرِ مـهـار شـدن |